مستانه عزيز سلام و وقت شما به خير و خوشي
مستانه خوبم من به روز هستم و منتظر حضور گرم شما و دوستان عزيزتان در دهكده عاشقان.
قربان شما فرهاد
سا حلي سا حتيم همه عشق زير پا فرش غرور تکرارش عشقو صفا.......... m
عيدت مبارك...فدات شم من آپم..بازم بيا سرم..دوستت دارم
سلامي دوباره . بابا به جون دل آبيم كه ميخوام رنگ خاكستريش نباشه هر وقت ميام اينجا دلم ميگيره و اشكم در مياد هق هق هق هق ... آخه تو كه مستانه اي يه كم شاد شووووووووو
يه كم به خودت برس ..........
سلام مستانه عزيز و مهربانم.
از حضور سبز شما در دهكده عاشقان بسيار ممنون و متشكرم.
فرجام شد ز گريه، كوري، ليلي
تركيددلت ز تاب دوري، ليلي
ديديش هميشه رام و، اين بار ببين
بد مستي اشتر صبوري، ليلي
خواهر خوبم از نظر زيبا شما استفاده كردم و اميدوارم باز هم من را در اين راه كمك كنيد.
نجار پيري بود که مي خواست بازنشسته شود.او به کـارفرمايش گفت که ميخواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگي بي دغدغه در کنار همسر و خانواده اش لذت ببرد. کـار فـرمـا از اينـکه ديد کارگر خوبـش مـي خواهد کار را تــرک کند ? ناراحت شـد.او از نجار پير خواست کـه بـه عنوان آخـرين کار تـنـها يــک خانــهُ ديگر بسازد.نجار پير قبول کرد?اما کاملاْ مشخص بود که دلـش بـه اين کار راضي نيست.اوبراي ساختن اين خانه?از مصالح بسيار نامرغوبي استفاده کرد و با بي حوصلگي?به ساختن خانه ادامه داد. وقــتي خـانــه بـه پايان رسيد?کارفرما بـراي وارسي خـانــه آمد.او کـلـيـد در خانه را به نجار داد و گفت:((اين خانه متعلق به توست.اين هديه اي است از طرف من براي تو.)) نجار شوکـه شده بـود.مايهُ تاُسف بود! اگر مـي دانست که دارد خـانــه اي براي خودش مي سازد?مسلماْ به گونه اي ديگر کارش را انجام مي داد... **