سفارش تبلیغ
صبا ویژن
blogsTemplates for your blogpersianblogpersianyahoo
آن که با حق بستیزد خون خود بریزد . [نهج البلاغه]
ای پرنده ی مهاجر ای پر از شهوت رفتن

  نویسنده: مرگ احساس  
  اصلا نبود مثل نشانی که گفته بود
اصلا نبود مثل کسانی که گفته بود
او در جواب این همه حیرت دو جمله گفت:
ذیوانه بود,مرد,جوانی که گفته بود
"واله ی بجنوردی"
اه نمیدونم کی میخواد این احمق بفهمه که من دوسش دارم چون میخوامش میخوام نابودش کنم باز هی از دستم فرار میکنه
اره میدونم تو نظر ادما تو یه نجاستی ولی غلط میکنند!!!!!!! به نظر من تو نجسی همچون شراب
اونا قدر تورو نمیدوونند من میدونم تو چه نابی حداقل تونستی شبای منو با یاد شوم خودت پر کنی خیلی مسخره هست مگه نه؟
تو سیاه دل سپیدی میدونستی این جمله خیلی بهت میاد
من دوست ندارم تو فقط مال خودم باشی میخوام تورو با همه قسمت کنم تا همه بدونن احساس من به تو چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
   
یکشنبه 83 دی 20 ساعت 6:10 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  تابوت سنگی
[عناوین آرشیوشده]
 
پارسی بلاگ

خانه مدیریت شناسنامه ایمیل

70395: کل بازدید

3 :بازدید امروز

1 :بازدید دیروز

 RSS 

 
آرشیو
 
درباره خودم
 
لوگوی خودم
ای پرنده ی مهاجر ای پر از شهوت رفتن
 
عکس رفقام
 
 
 
حضور و غیاب
 
اشتراک