سلام نکبت ....واسه ی گریز از یاد تو هیچ راهی پیدا نکردم ....
یادمه وقتی بچه بودم مامانم میگفت یه روز یه فرشته ی مهربون میاد و هرچی دلت میخواد بهت میده
به شرط اینکه بچه ی خوبی باشی.....هی ما هم دلمون خوش بود الان هم که سن و سالمون اندازه ی یه خرس قطبی
باز هم منتظر فرشته ی مهربونم ....وقتی به مامانم میگفتم پس این فرشته ی مهربون کی میاد بهم لبخند مسخره آمیزی میکرد
و میگفت حتما کار بدی کردی که نیومده ....چه میشه کرد خر گیر آورده بود....وقتی توی نکبت وارد زندگی من شدی
احساس کردم فرشته ی مهربون اومده سراغم ...حالا میبینم اگه فرشته ی مهربون تویی گور بابای هرچی فرشته مهربونه!!!
|