• وبلاگ : اي پرنده ي مهاجر اي پر از شهوت رفتن
  • يادداشت : فرشته ي مهربون=فرشته ي مرگ!!!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 56 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4      >
     

    سلام خواهر خوبم مستانه عزيز

    از حضور سبزت در دهكده عاشقان بسيار ممنونم.

    مستانه عزيز باز هم به روز هستم و منتظر ديدار شما.

    قربانت فرهاد

    سلام مستانه جان اميد دارم که سالم باشيد. مستانه عزيزم من به روز هستم و منتظر حضور گرم شما. قربانت فرهاد
    سلام به مهربونترين..يادم بازم بهت سر زدم و فكر ميكردم رابطمون قويتر ميشه ولي ديگه همديگرو نديديم..راستش دوست دارم بهم سري بزني..عزيز مطلب جالبي بود وجالبتر اينكه من از اي كلمه(نكبت) خيلي خوشم مياد(چشمك)..با حضورت شادم كن

    سلام مستانه عزيز و خوبم

    از حضور گرم شما بسيار ممنونم و تشكر مي كنم.

    خواهر خوبم انشاء الله باز هم با متن هاي تازه تر خدمت شما مي رسم و از نظرات گرهربار شما بهرمند خواهم شد.

    قربان شما فرهاد

    گفتم: چطور عزاداري مي کنيد؟گفت: من ارگ مي زنم!گفتم: از اسلام چي مي دوني؟گفت: چيزايي مثل مسجد و روضه و گريه گفتم: نشانه اسلامت چيست؟گفت: تو شناسنامه ام با خط زيبايي نوشتن.گفتم: مذهب چي؟ گفت: يعني چي, مسلمونم ديگه!گفتم: از فرهنگ چي مي دوني؟گفت: منظورت آثار باستانيه!گفتم: و خيلي چيزاي ديگه!گفت: فرهنگ ما خيلي قديميه. ما چيزاي جديدي مي خواهيم

    سلام دوست خوبم مستانه عزيز.

    از اينكه با حضور گرم خود گرمي خاصي به اين دهكده مي دهيد بسيار سپاسگزارم.

    مستانه عزيز من به روز هستم و آخرين قسمت از اين داستان را خدمت شما و دوستان عزيز شما تقديم مي كنم.

    از همين جا از دوستان عزيز شما هم دعوت مي كنم تا در خدمت همه در دهكده عاشقان باشم.

    قربان شما فرهاد

    نيمه شب بود غمي تازه نفس/ ره خوابم زد و ماندم بيدار/ ريخت از پرتو لرزنده شمع / سايه دسته گلي بر ديوار/ همه گل بود ولي روح نداشت / سايه اي مضطرب و لرزان بود چهر ه اي سرد و غم انگيز و سياه/ گوئيا مرده سرگردان بود/ شمع خاموش شد از تندي باد/ اثر سايه به ديوار نماند / كس نپرسيد كجا رفت ؟ كه بود ؟/ كه دمي چند دراينجا گذراند / اين منم خسته در اين كلبه تنگ/ جسم درمانده ام از روح جداست/ من اگر سايه خويشم يارب / روح اواره من كيست ؟ كجاست ؟............... سلام دوست عزيز ..خوشحالم بعد از مدتي بازهم ميتونم در کنار شما خوبان باشم..منتظر حضور دلچسبت هستم..پاينده باشي..

    سلام عزيزم

    نميدونم اگه بگم دلم برات تنگ شده باور ميكني يا نه؟

    خيلي وقته اونقدر داغون شدم كه حتي خودم رو هم فراموش كرده بودم ...

    مهربونم تنهام نذار ...چرا كه بودنت گرمي بخش تن خستمه....

    چيزي گم است در من ، از آرزوفراتر


    مانند جان شيرين ، ز آن نيز، پر بهاتر


    در جستجوي اويم ، يا در سراغ اكسير


    من هر چه خسته پا تر ، او نيز كيمياتر!


    حس مي كنم هم اينك ، گم گشته من اينجاست


    اين سان كه گشته ام من ، از لال بي صدا تر!


    گمگشته من اي كاش ، مي شد تو باشي اي عشق


    بر خود نمي پسندم ، درد از تو بي دوا تر


    معيار عاشقي چيست ؟ آيا هنوز بايد


    با درد و داغ اين راز گرديد آشناتر؟!


    گفتي كه بگذر از خويش ! از خويش هم گذشتم


    شايد سراغ داري ، از من خوش آزماتر!؟

    تو چرا نمي آپي خانومي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دلم براي نوشته هاي رك و قشنگت تنگ زده...فعلا بوس بوس.
    saalam,doste aziz,Bloge zibai dari,movafagh bashi,khoshhal misham age biai pishe manam mehmoni,tabad.

    صنما با غم عشق تو چه تدبير کنم تا به کي در غم تو ناله شبگير کنم

    دل ديوانه از آن شد که نصيحت شنود مگرش ز سر زلف تو زنجير کنم

    آنچه در مدت هجر تو کشيدم هيهات در يکي محالست که تحرير کنم

    با سر زلف تومجموع پريشاني خود کو مجالي که سراسر همه تقرير کنم

    آنزمان کارزوي ديدن جانم باشد در نظرنقش رخ خوب تو تصوير کنم

    گر بدانم که وصال تو بدين دست دهد دين و دل را همه در بازم و توفير کنم

    دور شو از برم اي واعظ و بيهوده مگوي من نه آنم که دگرگوش بتزوير کنم

    نيست اميد صلاحي ز فساد حافظ چونکه تقدير چنين است چه تدبير کنم

    سلام دوست خوبم . منتظر آمدنت هستم .

    من در فضاي تو مي بينم

    تصوير سبزي بالم را

    چون طوطيك كه در آيينه

    نقش چمن كشد از پرها

    من در خطوط تو مي جويم

    پرچين امن حمايت را

    تا بي امان نگذارد كس

    پا بر طراوت شبدرها

    من با صداي تو مي خوانم

    در اوج آبي باورها

    من در هواي تو مي رقصم

    با موج دامن پر پولك

    رقصي چنان كه تو را آيد

    ياد از نسيم و صنوبرها

       1   2   3   4      >