آموزش پیرایش مردانه اورجینال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

چراغي به دستم ، چراغي در برابرم ،

من به جنگ سياهي مي روم ،

گهواره هاي خستگي ، از کشاکش رفت و آمدها باز ايستاده اند ،

و خورشيدي از اعماق ، کهکشانهاي خاکسترشده را روشن مي کند .

فريادهاي عاصي آذرخش ؛

- هنگامي که تگرگ در بطن بي قرار ابر نطفه مي بندد

و درد خاموش وار تاک ، هنگامي که غوره خرد در انتهاي شاخسار طولاني ، پيچ پيچ جوانه مي زند -

فريادهاي من ، همه ، گريز از درد بود ،

چرا که من در وحشت انگيزترين شبها ، آفتاب را به دعايي نوميدوار طلب مي کرده ام ...