• وبلاگ : اي پرنده ي مهاجر اي پر از شهوت رفتن
  • يادداشت : تابوت سنگي
  • نظرات : 10 خصوصي ، 74 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    هنوزم پرم از شهوت رفتن. ديگه جايي براي من و حرف هاي من نيست. سخت است شنيدن شكستن بال پرنده، سخت تر تحمل شكست اين بال شكستگي. پرنده فقط پرنده بود. پرنده احساس نداشت. پرنده ذهن نداشت. بله -بله -فكر و احساس و شعور براي كساني هست كه ميتونند و ميشكنند. براي كساني است كه به آتش ميكشند تابلو هاي نقاشي احساسات را.

    كساني كه به نام عشق بريدند سر دل را. به دل تهمت هوس زدند و به لجن كشيدند. خدايا

    ديگر چه جايي براي من است !

    قرن، قرن ديدن نيست. قرن، قرن مرگ احساسات است. رنگ معني نداره .مرگ رنگ با تولد دو رنگي آغاز شد.

    يا حق